اموزش ماهیگیری با قلاب و پرورش ماهی

فیلمهای رایگان ماهیگیری با قلاب و پرورش ماهی و حیات وحش افریقا

اموزش ماهیگیری با قلاب و پرورش ماهی

فیلمهای رایگان ماهیگیری با قلاب و پرورش ماهی و حیات وحش افریقا

ماهیگیری در سیستان و دریاچه هامون و سدهای زهک که ماهیان بسیار خوب و بزرگ داشت


دریاچه هامون

شاید دوستانی که شهر زاهدان ویا سیستان وبلوچستان را ندیده اند تصورشان این باشد که در انجا دریاچه ویا ماهی وجود ندارد پس خواهشمندم این عرایض را بخوانید.این خاطره مربوط به 12 سال پیش است.سیستان که مرکز ان شهر زابل است خدا وکیلی مردم بسیار نجیبی دارد و دنیای معرفت هستند که در ادامه از خصوصیات ان عزیزان عرض خواهم نمود. در ان سال که در زاهدان کارمند بودم بارها به زابل رفتیم. زابل دریاچه هامون را دارد که یکی از بزرگترین دریاچه های اب شیرین دنیاست و از رود بزرگ هیرمند ابگیری می شود. علاوه بر دریاچه هامون دریاچه های کوچکی البته در مقایسه با دریاچه هامون در اطراف ان از جمله زهک وجود دارد که از بسیاری از دریاچه هایی که دیده ایم بزرگ است که به ان چاه نیمه می گویند. در ان سالها دریاچه هامون و چاه نیمه ها و حتی کانالهای ان پر از ماهی بود.خدا وکیلی شهر بسیار زیبایی نیز بود و دقیقا بلحاظ سرسبزی شبیه شمال بود. چون هرجایی اب باشد سرسبزی نیز وجود دارد. از طرفی زابل باد موسمی 120 روزه ای دارد که بطور طبیعی وقتی بر دریاچه هامون می وزید هوای گرم زابل شرجی شده ولی هوا ی ان منطقه بدلیل وزیدن باد 120 روزه بسیار شدید همانند کولر ابی بسیار بزرگی به اندازه وسع سیستان عمل می کرد که برای کشاورزی و سرسبزی نیز بسیار عالی بود. ما با دوستان همکار چند بار برای ماهیگیری رفتیم و بسیار موفق بودیم.ماهیهای زیادی صید نمودیم ولی یکی از دوستان بسیار نجیب ما که برحمت خدا رفته است(رحمه الله) انسان بسیار پر احساسی بود و می گفت گناه دارد بیندازید تو اب که بخاطر بزرگی ایشان نیز ما قبول می کردیم.در واقع نیز هدف لذت بردن از ماهیگیری بود. اساسا در کانالی که ما ماهی می گرفتیم تعدا غیر قابل شمارش ماهی که شاید صدها میلیون بود براحتی حرکت می کردند و ما هم می دیدیم که البته بزرگ نبودند ولی نشانه ای از وجود ماهیان بسیار بزرگ بود که هر روزه در زابل و زاهدان بفروش می رفت

معرفت و نجابت مردم زابل در در مواجهه با مهمان فوق العاده ارزشمند است. روزی با دوستان در زهک زابل به ماهیگیری با قلاب مشغول بودیم که زمستان بود با وجود هوای گرم در تابستان زابل هوای کویری فوق العاده سردی دارد که در کنار اب از سرما به خود می لرزیدیم ولی عشق ماهیگیری با قلاب بر لرزیدن ما در سرما غلبه می کرد و ماهیگیری را ادامه می دادیم که دیدیم یک نفر از اهالی ان روستا پیش ما امد و گفت من نگهبان اینجا هستم. ما فکر کردیم که قصد برخورد با ما را دارد و حق هم داشت چون متاسفانه از ایشان اجازه نگرفته بودیم و بر این خلاف خود اعتراف می کنم واز طرفی هم اساسا ایشان را ندیدیم تا اجازه بگیریم.ایشان گفت که شما مهمان هستید و در سرما می لرزید و ناراحت شدم و پیش شما امدم بفرمایید در کانتینر نگهبانی چای و غذا بخورید و گرم شوید و روش درست طعمه را هم به شما خواهم گفت تا ماهی خوبی بگیرید.به کانتینر نگهبانی ایشان رفتیم غذایی را که از خانه برای خودش اورده بود و غذای خودش وبه اندازه سیر شدن خودش بود و شامل نان محلی تافتون بسیار لذیذ زابلی بود با مواد غذایی همراه ان جلوی ما گذاشت و بر روی والور چایی تازه وداغ دم کرد و جلوی ما گذاشت ودر گرمای داخل کانتینر بطور کامل گرم شدیم و بعد به ما طعمه ماهی را که زدن روده ماهی کوچک به نوک قلاب بود یاد داد و ماهی زیادی گرفتیم و همه این محبتها بدون منت ودر عین فقر ولی مزین بودن به صفات بزرگ وارزشمند نجابت بود که همه زابلیها چنین هستند. ولی اکنون سالهاست که ارزوی ماهیگیری دوباره در زابل وزهک و دیدار از مردم نجیب و مهمان نواز و شرافتمند شود انجا را دارم که میسر نمی شود

ماهیهای دریاچه هامون عمدتا ماهیان امور و فیتوفاک بودند و به هیچ وجه پرورشی نیز نبودند.بنده متوجه هستم ماهی کوچک ضایعات زیاد دارد به همین جهت هیچ وقت برای خرید ماهی کوچک انتخاب نمی کنم. صیادان از دریاچه هامون ماهی را بصورت حرفه ای صید نموده و در زاهدان بطور روزانه و تازه که صید چند ساعت پیش بود فروخته می شد. به یک ماهی فروشی رفتم و گفتم فردا که برایتان ماهی تازه می اورند لطف نمایید و بزرگترین ماهی را برایم نگه دارید و تلفن خود را به ایشان دادم  وگفتم وقتی بزرگترین ماهی در بین ماهیها وجود داشت به من زنگ بزند که فردا صبح زنگ زد چند ماهی بزرگ اورده اند و رفتم یک ماهی بسیار بزرگ سفید دریاچه هامون را انتخاب و خریدم. بلحاظ بزرگی ماهی ناچار ان را بر دوش خود حمل می کردم و خانه ما هم اپارتمان بود وقتی به طبقه خودمان رسیدم ماهی لیز از دوشم به زمین افتاد و لغزید وبه طبقه همکف رفت. به هرحال به خانه اوردم وزن ماهی یادم نیست ولی فقط همین یادم است که کارد بزرگ اشپزخانه برای قاچ کردن ان نصف قطر ماهی را شامل می شد که در هر صورت قاچ نمودیم وهرقاچ ان به اندازه یک پیتزای بزرگ در ماهی تابه بود برای مردم نجیب ان منطقه ارزوی سربلندی دارم که نجابت انسانها هرگز از یاد نمی رود

ماهیان کپور و امور بسیار بزرگی وجود داشتند و این بدلیل گرمسیری سیتان و بلوچستان است بنا بر این کار غیر علمی و غیر منطقی است که همان ماهیها در استانهای سردسیر پرورش داده شود

جایتان خالی دوستان گل